نگاهی اجمالی به مفهوم عشق

عشق کلمه ای است با وسعتی به  اندازه زمان که هرکس با توجه به ظرفیت ادراکش از آن برداشتی داشته استو به اندازه ظرفیت وجود خود از آن نوشیده است و با آن مسیری را در زندگی رفته است و اغلب اوقات با سرخوردگی و افسردگی از آن بیرون آمده است .

نگاه اجمالی به مفهوم عشق
Female and man’s hands with red hearts

هزاران شعر و داستان و فیلم درباره این پدیده ساخته و سروده شده است و گاهی نیز از این کلمه سواستفاده های فراوان شده اشت. چه داستان هایی بر اساس عشق ساخته شده است و با توهم عشق چه زندگی هایی که به خاموشی رفته است . در این مقاله نگرش شخصی نگارنده که آن هم به اندازه ظرفیت وجودی خود نگارنده است در مورد عشق بیان شده است .

 مفهوم عشق در هر دهه ای از زندگی فرد در حال دگرگون شدن است ولی چیزی که تغییر پیدا نمی کند حس جذب به جنس مخالف است که در همه مراحل زندگی فرد یکسان است و شالوده و اساس این پدیده را می سازد . در دوران نوجوانی این حس حاصل واکنش های هورمونی فرد است که به عشق ترجمه می شود و با برطرف شدن آن عشق نیز رنگ می بازدو به قولی عشق هایی که از پی رنگی بود، عشق نبود عاقبت ننگی بود. در دوران نوجوانی عشق با نگاه شروع می شود و با خصوصیات ظاهری فرد مقابل تقویت می شود و با گذر زمان سرد می شود و ماهیت آن تغییر می کند و پایداری آن شاید به اندازه یک فصل خزان هم نرسد و شاید به اندازه یک عمر به درازا بکشد که البته شکل آن از عشق تند به انس و الفت و احترام متقابل تغییر می کند .

 عشق را باید در بستر زمان به بوته آزمایش گذاشت و چنانچه سربلند بیرون آمد و پایداری خود را حفظ کرد باید آن را ستود.

سوال اساسی این است که چه عاملی باعث می شود که این حس ( عشق ) پایدار و طولانی باقی بماند. چنانچه به این سوال پاسخ داده شود می توان امیدوار بود که ستون و عامل اصلی ماهیت عشق را دریابیم.

همگان بر این نکته اذعان دارندکه چه بسیار عشق هایی که با شور و هیجان آغاز شده اند و با نفرت و بی تفاوتی پایان یافته اند و یا به قول معروف عشق تند، همچون تب تند زود عرق می کند و همچون آتشفشانی از خود خاکستر و دود بر جای می گذارد و شاید به جرات بتوان گفت بسیاری از افراد هرگز عشق را تجربه نخواهند کرد و یک رابطه طولانی مدت نخواهند داشت.

و اما چه عواملی باعث خواهند شد که این افراد نتوانند عشق ، این مائده شیرین را بچشند.

پاسخ اصلی این سوال در خصوصیت فردی ما نهفته است . عشق در بستر رابطه به تکامل می رسد و لازمه هر رابطه انسانی خصوصیاتی خاص را می طلبد تا رابطه پایدار بماند. لذا بهتر است که به این خصوصیات بپردازیم و تاثیر آن ها را در ایجاد عشق ارزیابی کنیم. هر رابطه پایدار انسانی بر اساس احترام متقابل ، مهربانی ، فداکاری و از خودگذشتگی و ظرفیت دوست داشتن شکل می گیرد و کسانی که از این خصوصیات اخلاقی کمتر بهره مند هستند مسلما احتمال عشق پایدار را نیز کمتر خواهند داشت. عشق با خودخواهی در تضاد مطلق است و این دو مثل یک کفه ترازو هستند و به قول اریک فروم روانپزشک معروف” انسان خودخواه هیچ وقت عاشق نخواهد شد. انسان نامهربان وحسودو فرصت طلب نیز نمی تواند از این جرئه به اندازه کافی بنوشد . شاید بتوان گفت که عشق نیز یک معامله است ولی وجه معامله آن پول نیست یعنی بر اساس رد و بدل کردن منافع صورت نمی گیرد. یکی از بزرگترین بخش های تشکیل دهنده عشق احترام است. هرگاه فرد عاشق به دلیل خصوصیت های اخلاقی معشوق برای او احترام قائل بشود می توان گفت ستون و پایه عشق پایه ریزی شده است و لذا  اولین سوالی که باید فرد از خود بپرسد این هست که چرا من عاشق این فرد هستم و اگر توانست تعدادی از دلایل را بر شمارد می توان تا حدی گفت که این عشق پایدار است.

مفهوم عشق
Female and man’s hands with red hearts

خصوصیات ظاهری افراد در اثر گذشت زمان حتما رنگ خواهد یافت و آنچه ماندنی است خصوصیات اخلاقی افراد است که ضامن رابطه طولانی خواهد بود. اگرچه ظاهر خوشایند نقش بسزایی در شروع رابطه دارد اما ضامن پایداری عشق نمی باشد.آن افرادی که از موهبت مهربانی و گذشت و فداکاری بیشتر برخوردارند از موهبت عشق هم بیشتر بهره مند می شوند. اگرچه اینجانب، شخصا معتقدم که این خصوصیات اخلاقی اکثرا ماهیت ژنتیکی دارند و نقش محیط و تربیت و خانواده در درجات بعدی قرار دارند. شاید نگارنده را به جبرگرایی متهم کنند ولی این تجربه شخصی اینجانب می باشد که این خصوصیات اخلاقی بیشتر منشاء ارثی و ژنتیکی دارند تا منشاء محیطی. و چه بسا که در سالهای آتی ژن های این خصوصیات اخلاقی نیز کشف شوند.

در پایان ذکر این نکته نیز بی فایده نیست که بعضی افراد با اختلالات شخصیتی مثل اختلال شخصیتی ضد اجتماعی(anti-social personality) هرگز یک رابطه طولانی مدت را تجربه نخواهند کرد.

لذا با ذکر این موارد میتوان گفت که بذر عشق از یک بستر سالم رشد می کند بستری که شامل مهربانی، از خودگذشتگی، سلامت روان و فداکاری می باشد.

و سوالی که به آن پاسخ داده نشده است این است که آیا فرد قادر به تغییر خصوصیات اخلاقی خود می باشد. آیا یک فرد نامهربان و خشن می تواند با اراده شخصی خود و تعالیم محیطی به فردی مهربان تبدیل شود.

(و به طور خلاصه عشق محصول انعکاس درون ما می باشد.)

تهران۵ آبان ماه ۱۳۹۵